ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 90
بازدید دیروز : 214
بازدید هفته : 338
بازدید ماه : 1256
بازدید کل : 74758
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


دیدگاه

یا محبوب

یکی از پر بحث ترین مطالب سرنوشت نوشتن است چرا که وقتی یک بحث آغاز می شود طرفین می خواهند دیدگاه خود را به دیگری بفهمانند و حق بودن آن و مشکلترین جا همین نقطه آغاز است 

پیش از پی نوشت این بیان چرایی مطلب را روشن نمائیم

وقتی کسی روی مطلبی اصرار دارد و آنرا درست می داند و در همین حال شخص دیگری آنرا باطل می پندارد باید در چه چیز شک داشت

بنظر حقیر اینجا بازه دید و نظر افراد است که نمی توانند نظر مقابل را مورد مداقه قرار دهد یعنی وقتی جهت دید فرق کند آن وقت نظر هم فرق می کند شما وقتی از بالا به یک دیوار نگاه می کنید نمی توانید عمق یا ارتفاع آنرا درست بیان کنید اما در مورد کلفتی آن نظر درستی خواهی داشت اما اگر در همین زمان فردی از کنار به دیوار نگاه کند در مورد ارتفاع آن نظر درستی تری می دهد تا کلفتی آن این مثالها فقط جهت تقریب ذهن هستند و شرط آن این است که فرد در مورد این دیوار تجربه زیادی نداشته باشد.

حالا این نوع نظر دهی را در امور دیگر نیز تامین دهید خواهید فهمید که چرا دیدگاه های مختلف وجود دارد و گاهی هم مخالف هم هستند

حالا اگر یک عامل دیگر نیز به آن اضافه شود می تواند دقت را نیز تغییر دهد و تحلیلی دیگر را بدست دهد.

در دنیای واقعی و نظرات سیاسی گاها این اتفاق بسیار می افتد که فرد با اینکه دلایل قوی مقابل را می بیند ولی باز روی حرف خود می ایستد

البته گاهی افرادی هم هستند که فقط می خواهند مخالف باشند هرچند که خود به ناحق بودن کلام خویش آگاهی دارند.

سبک زندگی افراد نیز خود در این نوع دیدگاه موثر بوده و برعکس هم نظر فرد سبک زندگی اورا عوض می کند.

در ابتدای انقلاب اشرافی گری یکی از صفات ناپسند و نهی شده اسلام بود اما کمکم این رویه توسط یکسری افراد نو کیسه و نو به دوران رسیده یا به قدرت رسیده این رویه تغییر کرد و کار بجایی رسید که اگر اسراف نمی شد مورد شماتت قرار می گرفتند یعنی کمکم سبک زندگی انقلابی دگرگون شد و این قشر کعه متاسفانه در قدرت هم نفوذ زیادی پیدا کرده اند این نوع زندگی را رواج میدهند

چرا که این دیگاه در آنها شکل گرفته که فرد وقتی مهم است که بتواند چنین عملکردی داشته باشد بریز و بپاشش زیاد باشد

برای مثال حسن فریدون در سفر استانی به مشهد چون روی یک مارک خاصی از تشک باید کله مرگش بگذارد و در شهر مشهد آن مارک پیدا نمی شود یک هواپیمای اختصای آنرا از تهران برایش می برد

حالا این را مقایسه کنید با زندگی شهید رجایی بعنوان رئیس جمهور در دفتر کارش روی همان زمین می خوابد چون وقت رفت و آمد ندارد در زمان وزیر آموزش و پرورش در خوابگاه دانشجویی یا دانش آموزی استراحت می کند با دانش آموزان یا دانشجویان آن مراکز.

البته به گفته خودش او توان خرید فلان یخچال را دارد ولی چون می خواهد زندگی متوسط داشته یا پائین تر از معمول مردم داشته باشد در خانه یخچال معمولی و در زیر کرسی زندگی ادامه می دهد خانه اش کوچک است اما رئیس جمهوری داریم که در کاخ زندگی می کند با متراژ بسیار بالا و در آخر هم در استخر فرح که مخصوص او بوده و کس دیگری نباید از آن استفاده کند غرق می شود

هر دو اینها توسط مردم این کشور رئیس جمهور شده اند اما سبک زندگی و دیگاه آنها به کشور و سمت و مقام اینقدر تفاوت دارد

حالا در بین مردم هم این دو فرد طرفداران پروپاقرصی دارند چرا که دیدگاه مردم هم با هم فرق دارد

اما اگر نوع زندگی این افراد برای مردم قبل از رای مشخص می شد و سبک زندگی دومی را اکثر مردم نمی پسندید چون مثل خودشان نیست و درد آنها را درک نمی کند رای نمی آورد پس چه و چی می شود که رای می آورد اینجا پنهان بودن سبک زندگی و دیگاه افراد عامدا پنهان می ماند و به قولی با غفلت سازی رای جمع می کنند

در دیدگاه مردم باید پیدا و پنهان زندگی افراد بصورت شفاف بیان و آشکار شود تا معلوم شود که کدام پسند اکثریت خواهد بود

در دیدگاه مسئولین به پوشش زن با عنوان حجاب هم بیشتر کار سیاسی صورت گرفته و نظر نامزدهای مجلس و ریاست جمهوری و .... مخفی مانده به عمد تا هر دو گروه مخالف حجاب اسلامی و موافق آن به فرد مورد نظر رای دهند

این مخفی کاری به نوعی کار خراب کن است چرا که وقتی سیاست بازی در عقیده و آئین دینی معلوم نبود آنچه که نباید اتفاق بی افتد حاصل می شود امروز این ملغمه هرچند در سطوح مختلف اجرایی و.... کشور آشکار شده اما از همه تیل تر بحث پوشش اسلامی در جامعه است که به یک کلاف سر در گم تبدیل گردیده چون برخورد سیاست روزان به آن بجای عقیده فرصت طلبی به آن بوده است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، حقوق، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
طلا

یا جبار

رفتن تا انتهای بنیاد آرزوست

ماندن با تک درختان سزاست

نیک بودن خود پیدای شباست

فریاد در ته چاه ماناست

ندانم که چه دانی راست

این هم درماندگی از ماست

راهی بهنه نهیم فرق ساخت

پیاده و سواره همراه شماست

راستای قضا را شناسیم کجاست

کمی در کار او جستجو رواست

این سخن چون بند ناب طلاست

از گوهری تا شبتاب مبتلاست

آهی نه به بند طناب جفاست 

گاهی رفتن هم دوا نساخت

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,
نویسنده : علي اكبري(آج)
قدس

یا حق الیقین

یکی از نکات تاریک تاریخ قوم یهود است

این قوم یهود حتی در زمان حضرت موسی هم برای او چه در رفتنش به کوه طور و چه در سرگردانی در بیابان و... توطئه ها دارند

قومی که همیشه بهانه جوی بوده و در قرآن هم بعنوان دشمن ترین برای مسلمانان یاد شده.

از آنچه در جنگ خیبر گذشته می توان این قوم را شناخت.

اینها کسانی بودند که با دانستن محل حکومت پیامبر اسلام (ص) سالها قبل از تولد پیامبر به یثرب آمده بودن که وقتی پیامبر آخرالزمان می آید آنها به او بپوندند اما وقتی او آمد اینها همه نوع توطئه ای بر علیه او انجام دادند و حتی بر علیه او جنگها برپا کردند.

اینها قومی بهانه جوی و مشرک و فرصت طلب هستند که هیچگاه بر قول خود عمل نمی کنند مگر در آن نفعی پیدا کنند

اما روزی آنها از کنعان و اورشلیم برای پیوستن به یاران پیامبر آخر زمان در مدینه قلعه ها و باروها ساختند ولی وقت پیوستن با او جنگیدن .....

و زمانی دوباره به اورشلیم برگشتند برای یافتن موعود؟

آنها می دانند موعود در اینجا حکومت تشکیل خواهد داد پس با توطئه و نفوذ در ارکان قدرتها آنها را به جنگ جهانی وادار کردند و هلوکاست دروغین ساختند و در پناه آن سازمان ملل بپا کردند و روی آن را شورای امنیت برپا ساخته تا بتوانند برای خود ملت سازی و سرزمین سازی کنند و بتوانند حکومت تشکل دهند و با اینکار منتظر موعود هستند که آنرا به او بسپارند!!!؟

یعنی در لایه های افکار موعود آنها همان مهدی ماست

ما هم پی حکومتی هستیم که آنرا به حکومت مهدی موعود تحویل دهیم

آنها هم همین هدف را دنیال می کنند اما وقتی موعود بیآید اینها عین کاری که با موسی و عیسی علیه السلام و پیامبر اسلام (ص) نمودند می کنند

تاریخ این قوم را تاریک می داند آنها هیچگاه اهداف واقعی را به مقصد نرساندند چون فرصت طلب هستند و ترسو و منافق...

آنها دین ندارند آنها مشرکینی هستند متظاهر به دین آنها صاحب گوساله سامری هستند

آنها قومی هستند که مائده آسمانی را طرد کرده و پی پیاز و عدس پیامبر خود را آزردند و مجبور کردند به شهر بیآید

آنها قومی هستند که دنیا پرست که برای رسیدن به اهداف خود کودکان را می کشند یعنی اینها فرعونهای اکنون هستند کلمه توجیهی که هدف ابزار را توجیه می کند در ذات این قوم است

کلمه بسیار ناپسند و حتی رواج یافته در بین مسلمین این مشکل توست از این قوم است

اینها بازی گردانهای سران استکبار هستند

...........

دوای درد اینها را فقط اسلام داده

امروز تفکر مقاومت مسلمانان این قوم را به ذلت کشانده

اینها یکروزی از ولایت برای دینداری رفتند و کشتند وخیانتها کردند .... و روزی برای ساختن ولایت بازگشتند و کشتند و خیانتها کردند

کفر و شرک در آنها هنوز جوشان است

....

روز قدس روز صدای تمام  مظلومان جهان است بر علیه تمام  مستکبرین جهان

همه اقوام مستضعف بر علیه تمام اقوام ظالم

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
روزه

یا واحد

در باره روزه همین که ماه رمضان ماه مهمانی خداست بسیار مطلب است البته وقتی نگاه تنگ شود و دنیوی اشاره و ساختن مسخره طنز و جک هم زیاد می شود

یکی از این طنزها که البته بکار بردن جک برای این اراجیف بهتر است تا کلمه طنز این است که در مهمانی خدا بجای خوردن و تعارف و ... باید گشنگی و تشنگی تحمل کنیم یعنی این دیگه چه نوع شه باید خوش بحالمان بشود ولی بد بحالمان می شود

نکته اینجاست که ما دیدگاه خودمان را بجای دید خدا می گذاریم

نزدیک بینی را بجای عاقبت اندیشی می گذاریم

خداوند در اینجا رشد انسان را در دستور کار قرار داده و طوری این ضیافت را چیده که انسان از پلیدی ها دور شود و را هدایت را پیدا کند و از طنابی که دور خود پیچیده ایم آزاد شویم و راه پرواز را طی کنیم

آخر چه پروازی از این بالاتر که یک آیه قرآن بخوانی و میزبان برایت ثواب یک ختم قرآن بنویسد

با حال روزه بخوابی رب برای نفست ثواب تسبیح قرار دهد

یک شب قدر احیا بگیری به اندازه خیر هزار ماه بیش از 83 سال باشد.

..... بعضی در اینها هم چرندیات تحویل می دهند اما من با نقصان خود به چند مورد اشاره کنم

که بیشتر دنیوی است و بدرد عالم ماده میخورد اما در عالم معنی چه خبر است ناچارا میگذریم

اینجا یک اشاره کوتاه در آن عالم داشته باشم که بیشتر فهم کنیم و هر چیز را به مسخره نگیریم

در برنامه زندگی پس از زندگی که از شبکه 4 پخش می شود یک چیزهایی از عالم معنی که شاید یک میلیونیم آن دنیا هم نیست آدم متعجب می شود و پی می برد که خلقت چقدر ناشناخته است

فردی که در کما رفته همزمان می تواند فکر و سخن و.... افرادی که به او فکر می کنند را بخواند سخنشان را بشنود هرجایی که باشند در کنارش یا در خانه اشان یا در شهرشان یا در شهر دیگر یا کشور دیگر

یعنی فرد در کما همزمان همه جا هست همه افکار را به تفکیک که صادر میشود را دارد سخن ها را از صاحب سخن می شنود هرچند همه ی آنها همزمان باشد و می بیند در این موضع هر چه اندیشه می کنیم فهم نمی کنیم اما خواب دیدن گوشه بسیار ناچیزی از این نوع است که همه انسانها تقریبا آنرا تجربه کرده اند

زمان و مکان از مفهوم این دنیایی خارج می شود درک انسان از محدودیت این دنیا در می آید و...

بدون این موارد بیشتر حاذقین اشاره کرده اند که روزه سموم بدن را زائل می کند

قلب را رقیق و مهربان می کند و دلسوزی بیشتر می شود

اشک را روان می کند که خود در رقت نقش دارد و چشم را روشن می کند

بدن را مقاوم می کند و انسان را مصمم می نماید و طاقت را افزایش می دهد

معده را جمع می کند و خوراک سر منشاء بیماریها را محدود می کند

فعالیت باکتریهای مفید دستگاه گوارش را افزایش و مضرها را کم می کند.

.....

البته باید برای روزه دقت کرد که در افطار و سحر زیاده روی را کنار بگذاریم و همچون یک وعده با آن برخورد کنیم نه اینکه با حرص و طمع بخواهیم جبران و گاهی بدتر از گرسنه عمل کنیم

خداوند می گوید که ما روزه را واجب کردیم بر شما همانطور که بر گذشتگان نیز فرض بود پس روزه در امم قبلی نیز بوده حالا چرا نیست خود یک سوال است؟

بر شما سخت نمی گیریم یک ماه است پس می توانست بیشتر باشد.

از مریض و مسافر و عذر دار روزه نمی خواهیم

روزه عذر دار و مسافر و قضاء شده تا یکسال بدون جریمه اداء شود اشکالی ندارد.

اگر عذر باقی بود هم نیازی به جبران نیست و....

پس در همه حال روزه را سخت نگیرید.

وقتی روزه گرفتید خود روزه شما را کمک می کند که بازهم روزه بگیرید اگر غفلت چاشنی اعمالمان نکنیم.

روزه به بیشتر بیماری هایی که در جسم هست هیچ زیانی نمی رساند و پزشکان زیادی به این امر اشاره داشته اند که این بیماران می توانند روزه بگیرند.

جالب است که در اینجا خود شخص روزه دار تشخیص می دهد که روزه بگیرد یا نه اگر پزشکان بگویند روزه به تو ضرر ندارد و فرد بداند که ضرر دارد بر اوست که روزه نگیرد و برعکس.

کسانی بوده اند وهستند که طول سال روزه می گیرند و در امور شخصی آنها هیچ نقصی دیده نمی شود این سیستم بدن آنهاست که براحتی می تواند اینکار را انجام دهند پس این ظرفیت در انسان به آسانی بوده که 13 یا 17 ساعت هیچ نخورد که خداوند آنرا فرض کرده اگر ما اراده کنیم مطمئن باشیم که می شود همانطور که شده است.

یکی از عجاب بدن این است که در برابر ضربات و سختی ها محکم می شود بر عکس ماشین و ابزار که سایش پیدا می کند بدن هرچه بیشتر استراحت کند سائیده شده و تحلیل می رود شما وقتی می خواهید بدن خود را قوی کنید باید ورزش کنید باید وزنه بزنید باید ضربه به کیسه بکس سخت بزنید باید توپ را جابجا کنید تا قدرت پیدا کنید نخوردن هم یک ضربه و سختی به معده و دستگاه گوارش است تا قوی شود بعد از پایان ماه رمضان معده و دستگاه گوارش سلامت یافته و دستگاه گردش خون با سلامت بیشتر کار می کند مغز هم از حافظه و دیگر امکانات خود بهره بهتری می برد بر عکس در استراحت و پرخوری جز تحلیل بدن و ضعف و افزایش بیماری چیزی نیست

 

 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دلیل

یا خالق رحیم

شاید از قدیم یک مثال بسیار دقیق وجود داشت که خیلی جاهها بکار گرفته می شد اینکه اگر کسی خواب باشد می شود او را بیدار کرد

اما اگر کسی خود را به خواب زنده باشد نمی شود بیدار کرد.

اما امروز انسان هایی پیدا شده اند که برای عاقلی خود یک دلیل هم ندارند و بدتر آنکه  هزار دلیل برایشان کافی نیست که قبول کنند احمق هستند

اینان کسانی هستند که خود را به حماقت زده اند چرا کسی که احمق باشد با یک دلیل قانع می شود اما این عده خود به آنرا زن قابل هدایت نیستند.

.... در دولت حسن فریدون تمام تریبونها را پر کرده بودند از برجام و صبح روشن و فتح الفتوح و آفتاب تابان و گل و بلبل و سیب و گلابی برجام و روزنامه ها و دستکهای آنها موجود و با اینکه کشور هر روز بدتر از دیروز می شد آنها از تعریف و تحریف دست برنداشتند تورم 50 درصد را ندیدند رشد اقتصادی زیر صفر را مشاهده نکردند بیرون نیامدن رئیس جمهور را و با ماشین در کارخانه بازیدش و تاراج منابع ارزی و طلا بانک مرکزی و پروگری صبح جمعه و... هزاران دیگر

امام امروز زبانشان چون سگ هار دراز شده و کوچکترین اشتباه لپی رئیسی را چنان نشر می دهند که انگار کشور در بحران قرن فرو رفته...

رشد اقتصادی باز شدن و بکار افتادن کارخانه های تعطیل شده ارج و نی شکر و عضویت در شانگهای و سواپ گازی منطقه رشد فروش نفت تبادلات و تجارت گسترده با همسایگان و سفرهای بدون تشریفات و راه گشای او و با کارگران نشستن و .... همه برایشان قابل دیدن نیست 

وای از اینهمه حماقت

واقعا خدا رحمت کند جلال آل احمد را که این گروه را او شناخت و کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران را نوشت

انگار این عده هنوز هم همان منور فکران آنروز هستند با هزار درجه حماقت بالاتر

:: موضوعات مرتبط: تحليل روز، علی اکبری، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
غفلت

یا ستار

شاید چهارشنبه سوری که یک جشن باستانی برای تقویت روحیه و آمادگی برای عید نوروز است و .... امروز یک مصیبت برای مردم تبدیل گشته است!

این نقطه تغییر از کجا ناشی شده؟

برای من یک جواب اولیه دارد و آن غفلت است!؟

چرا که بیشتر هیجانات کاذب که در این سنت وارد شده در این است که آتش روشن کنیم و باعث شادی شویم ولی اینجا دیگر عقل را و تفکر جایی ندارد مثل بقیه کارهای احساسی که ما معمولا دقیقه که هیچ ثانیه هم نمی اندیشیم

چرا وقتی به این نقطه میرسیم فکر نمی کنیم

اگر در قدیم چند شاخه هیزم را آتش زده و از روی آن پریده و طلب سرخی به خود و زردی خود به آتش میکردند امروز به ترقه و انفجار کشتن و مصدوم و سوختن و ... رسیده در یک غفلت است

آنجایی که باید به بچه هایمان اندیشیدن آموزیم احساسی برخورد میکنیم اینجا تربیت نادرست را جایگزین تربیت صحیح کرده و نتیجه آن این ترقه بازی هاست.

اگر بچه هایمان در کارهایشان کمی فکر کنند نتایج خوب جای بد را میگرد

وقتی در شبکه های اجتماعی همه چیز را برای همه کس مجاز می دانیم آینده روحی بسیار سختی در انتظارمان است

بالاخره این جهان منعکس کننده اعمال ماست

وقتی یک بازی کن و یا بازیگر  را در صدر قرار میدهیم و یک عالم را مسخره می کنیم و دلمان خوش است که یک امضا از یک بازی کن بی عقل و تازه بدوران رسیده بگیریم طوری که فرد را مغرور میکنیم یا افتخار میکنیم که با فلان بازیگر ..  عکس گرفته ایم و با کسانی که در ساختن کشور کوشش می کنند و ... یا واکسن سازی را به سطح جهان می رسانند را دست کم میگریم و بدتر آنها را مورد استهزا قرار میدهیم باید نتایج این عمل خود را در همین جاها مشاهده کنیم

تا دست از این امور مسخره و دم دستی بر نداریم همین آش است و همین کاسه

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
انقلاب

یا مقلب القلوب

سال 57 که در پایه اول راهنمایی بودم در مدرسه خیام که امروز در بلوار  هشتم محرم قرار دارد درست روبروی شهرداری

و مدیر آن جناب محمد فلاح بودند

روزگار جالبی بود و تظاهراتهای مردمی بر علیه شاه به شهرهای کوچکی چون انار هم رسیده بود

هنوز خیلی سال تحصیلی نگذشته بود که مدارس تعطیل شد و تا بعد از پیروزی انقلاب که دوباره بازگشایی شد

و بعد از شروع بکار مدارس تمام کتابها با حذفیات روبرو شد که خود عالمی داشت

بیشترین تغییرات مربوط به تاریخ بود و دیگر کتابها هم این مرحله را داشتند یا متن ها با انقلاب همخوانی نداشت یا بخاطر تعطیلی ها تمام کتاب تمام کردنی بصورت عادی نداشت

در همین حال و احوال سیر میکردیم که با اولین تعطیلی برخورد کردیم که یکی از سران انقلاب شهید شده و خدا بیامرزدش اکبر فلاح که معاون مدرسه بود آمد پای تخته و گفت می گویند فردی بنام مطهری را شهید کرده اند و کلمه مطهری را چون دانش آموزان مفهوم نمی کردند روی تخته نوشت

و مدرسه بخاطر این واقع تعطیل شد.

اما یک مسئله دیگر هم داشتیم و آن سخنرانی های عصرانه بود که بعد از تعطیلی کلاسها یک سخنران که معمولا آخوند بود عصر در حیاط سرد مدرسه می نشستیم و به سخنان او گوش می دادیم و معمولا هم سخنان آنها برایمان مفهوم نبود یا حداقل برای من قابل فهم نبود شاید سال بالاترها چیزهایی می فهمیدند

در هر حال انقلاب شده بود و ما اینقدر از آن در آن سال فهمیدیم

اما سالهای بعد که ما هم بزرگتر شدیم جهاد سازندگی برای روستاها وآبادیها آمد حمام مدرسه و کلاس آموزش و ... داشت

و از همه مهمتر برق سراسری و آب آشامیدنی لوله کشی از مواردی بود که اگر انقلاب نشده بود به این زودی به روستاهای مثل محل زندگی ما نمی رسید

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، خاطرات، دلنوشته ها، شهرستان انار، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دستی

یا مالک نور

شاید معنی دستی برای شما کمی نامفهوم باشد ، یا خیال کنید منظور همان باشد که در پول دادن بهم استفاده می شد تا قبل از رایج شدن کارت بانکی.

یعنی پول قرض دادن به دیگری! اما من این منظورم نیست بهتر است کمی در متن زیر فرو رویم شاید دستگرتان شود که یعنی چی؟

چندین سال قبل در شهرمان نانهای کرنو سنتی که با هیزم پخت می شد بوسیله یکی از خوشفکران به راه افتاد و از طرف مردم هم استقبال خوبی صورت می گرفت و در این نوع پخت ابتدا مقدار مناسبی هیزم در تنوری مخصوص سوزانده شده و بعد از اینکه به اندازه کافی گرم شد و هیزمها همه کامل سوخت شد و دیگر جزء آتش زغال وجود نداشت به قول معروف آتش غل بدون دود و شعله بود مقداری قلوه سنگ در درون آتشها رها می کنندبعد از مدتی چانه خمیر را روی این سنگها میریزند و درب تنور کرنو گرفته شده و محل ورود هوا از قسمت پائین تنور نیز مسدود میشود و حدود کمتر از یکساعت بستگی به مقدار حرارت کمی کمتر یا بیشتر نانها کامل پخت شده را از تنور کرنو خارج می کنند و این نان معروف شده به نان زغالی و شبیهه این نان را با دستگاه هم تولید می کنند که از گاز یا گازوئیل گرم شده و تمام اجزاء آن فلزی بوده و گرما از طریق مشعل در زیر صفحه قرار گرفتن نان و در روی آن بدون محافظ و مستقیم بر روی خمیر گرما ایجاد کرده و نان پخته می شود چون این دستگاه در زمانها قدیم وجود نداشته نان کرنو همان نان زغالی معروف امروز بوده و چون این نان دستگاهی به کرنو شهرت گرفته نان کرنو سنتی به نان زغالی تغییر نام پیدا کرده است.

اما مسئله اینجاست که این نان سنتی که با حرارت بدون آتش سوزان و گرمای داخل تنور که قبلاً تولید شده و فضا و سنگها را گرم کرده در این محیط در بسته با مدت تقربیا زیادی کامل پخته می شود(شبیه به فر) اما نان کرنو ماشینی در محیط نیمه باز چون دودکش ان باز است و زیر صفحه گردان و ... و با مقداری گرمای مستقیم و غیر مستقیم حدود 20 دقیقه پخته می شود این نان نه دارای طعم خوبی است نه پخت درستی دارد و بالاخره مردم هنوز به عشق آن نان کرنو قدیم می خورند و چون نان تافتون هم که اصلا درست پخت نمی شود و اصلا نمی شود نگهداری کرد و تازه آن هم قسمتی کمی از آن خوردنی است بقیه آن سوخته یا خمیر است لذا نان کرنو ماشینی هنوز از این نان بهتر است و مورد اقبال!

اما نان کرنو سنتی که با تنور گلی و آنچه گفته شده و در مدت بیشتری پخت می شود هم دارای طعم نان است هم مدت زیادی ماندگاری داشته و زود بیات نمی شود در فریز که می شود مدت طولانی نگهداشت.

با اینکه قیمت این نان در زمان تولید بسیار گرانتر از نان دستگاهی بود اما طرفداران زیادی داشت با همه این توضیحات یکباره بهداشت این نانوایی های سنتی را غیر بهداشتی اعلام و فرد مورد نظر را از تولید این نان منع و ناچار ایشان دیگر ادامه نداد.

و امروز مردم برای این نان ناچار از بعضی خانه ها که آنرا تولید می کنند در حجم کم یا از شهربابک تهیه می کنند .

سوال پیش آمده برای من این است نانی که وقتی می خوری لذت می بری انرژی میگری دارای طعم نان است و.... غیر بهداشتی است؟

و نانی که با آتش گازوئیل تولید شده و روی آهن و فلز و نه مزه دارد نه طعم و نه انرژی و نیمی از آن خمیر و نیمی از آن سوخته بهداشتی است؟!!!

آقایان و خانمهای بهداشت به ما بگویند در کدام آزمایشگاه به بهداشتی بودن آن نان و غیر بهداشتی بودن این نان بر خلاف ذائقه مردم و ماندگاری نان و طعم نان و ..... پی برده اند. ما را هم آگاه کنید؟!

به این عمل بهداشت کلمه دستی بکار می رود!.

یعنی در شهر ما کاری که بصورت عمد و خلاف واقعیت و حقیقت صورت گیرد دستی می گویند.

حالا چه دستی در کار است که این کار دستی توسط بهداشت صورت گرفته و برای نانهای بی کیفیت دستگاهی کرنو پروانه بهداشتی صادر شده و برای نان سنتی انجام نمی شود یک سوال بزرگ برای حقیر شده است.

امیدوارم که این درد دل حقیر مورد توجه قرار گیرد و اسناد غیر بهداشتی آن و بهداشتی این نان از بوته خارج شود و مسئولین زیر ربط اقدام شایسته و در جهت سلامت مردم صورت دهند.

و ما را از دستی نبودن این کار آگاه سازند.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
خانی بنام پیشخوان دولت

یا قدیم الاحسان

چون پیشخوانهای دولت بجای تسریع در امور خود شده اند یک اتاق اداری و صاحب امضا در خارج ادارات لذا این نا همخوانی کار و هدف را به یک کاراز گذاشتیم تا امور آن اصلاح شود شما هم با پیگیری لینک آن و یک امضا ما را در رسیدن به حل مشکل کشورمان ایران یاری کنید

لینک این کارزار

https://www.karzar.net/22123

جناب آقای زارع‌پور
وزیر محترم وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
جناب آقای سبحانی‌فر
مدیرعامل محترم شرکت ملی پست

با سلام
متأسفانه پیشخوان‌های دولت، یک خوان در هفتاد خوان انجام امور دولتی شده‌اند. در ابتدای شروع به کار این پیشخوان‌ها، قرار بود که کارهای اداری مردم را سامان داده و انجام امور را برای مردم سهل و برای دولت در مسیر صحیح قرار دهند. بر اساس این هدف آنچه باید مشاهده می‌شد، انجام صفر تا صد امور اداری توسط این دفاتر و کوتاه کردن مسیر کاغذبازی‌های اداری بود، اما اکنون خود این دفاتر نیز به یکی از مراحل امور اداری تبدیل شده‌اند.
برای نمونه، اگر شما متقاضی خرید اشتراک گاز باشید باید خودتان به اداره گاز مراجعه کنید، سپس برای پرداخت هزینه اشتراک به بانک مراجعه کرده و بعد هزینه پیشخوان را نیز در یکی از دفاتر آن و پس از معطلی در صف‌های طولانی بپردازید. این اوضاع نابسامان بسیار عجیب و غیرقابل‌درک است و برای ارباب رجوع سئوال پیش می‌آيد که فلسفه ایجاد پیشخوان‌های دولت چه بوده، اگر کمکی به تسریع اجرای امور دولتی و دفتری نمی‌کنند؟
اگر قرار باشد که ارباب‌رجوع (مردم) امور بانکی و اداری را خودشان انجام دهند و بعد مبلغی هم بپردازند، پس وجود دفاتر پیشخوان به چه علت است؟ اگر امور اجرایی دستگاه‌های دولتی اینترنتی است، دیگر هر فردی باید بتواند در منزل کار خود را در اداره موردنظرش پیش ببرد، اگر هم نه، دفاتر پیشخوان دولت باید تمامی کارهای اداری را بدون نیاز به حضور فیزیکی ارباب‌رجوع برای او انجام دهد.
از مسئولان و مقامات ذی‌ربط درخواست می‌شود به این نابسامانی رسیدگی کنند و کارآیی دفاتر پیشخوان را بهبود بخشند.

با تشکر

خانی بنام پیشخوان دولت

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تله

یا نور قبل نور

کاه گل مثل گل بود

نه گلی بر سر

نه گلی در سر

چون بلبلی در بوستان

سرشار از شادمانی

چون حرکت باد در برگهای درخت چنار

همان جایی که آب در جوی خاکی مسیر پیماید

نه در لوله و جوی سیمان

کندتر رفتن برکت داشت

همانطور که تندتر ما را زودتر نرساید

کمی بالاتر فکر بهتر

نه تله گذاری برای گرفتاری

نه تله ای برای رسیدن به غذایی

او می داند و رزق را می داند

و تنها باید بخواهیم و کوشش کنیم

تله و دام بنه

ریسمان باز کند از دست و پا

تا فراز یابی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخت

بنام خدای محمد

کاری است مارا

فرمان همان است

تلاش نتیجه می دهد

بردباری برداشت شیرین دارد

سختی توانایی می آورد

حرکت به سوی هدف 

نیاز به مقاومت دارد

انسان سخت کوش موفق است

موفقیت رایگان نیست

.....

بهشت را به بها دهند نه به بهانه

....

انسان را در کبد و سختی آفریدیم تا رشد کند

هدف از رشد انسان رسیدن به کمال است

....

هرکه در این بزم مقرب تر است   جام بلا بیشتر می دهند

جام بلا همان راه ساخته شدن و پیشرفت است

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
کال

یا محبوب

کمی راه را گذشته 

اندر خم بسیار تنگ گیر آمده اند

کمال را در گودال کال

یافتن بسیار کمی مشکل یافته اند

لبه پرتگاه را کمی جابجا دیده اند

همچنان آنجا و سرگیجه

پایین تر را ندیدن سر شکستن

کمال را یافتن در سر به هوایی نیست

عمیق اندیشیدن نشانه است

کال نباشی خاطرخواه داری

نیش را نوش داری

پیش همه سر بلندی

هرکدام در خود سنگینی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
وسعت

یا واسع داد

در دنیایی که هر روز آن همانقدر تنگ می شود که وسیع می پنداریم چه دیدی از آن داریم

یک زمانی برای یک خبر گرفتن از شهر کناری باید چند روز را صرف کنی ولی امروز یک خبر از آن سر دنیا فقط چند ثانیه طول نمی کشد بدست مردم این سوی دنیا میآید و برعکس.

اما این سرعت و وسعت خبرها و اطلاعات و جابجا شدن آن بجای اینکه انسان را مطلع تر کند آنرا گیج و منگ کرده حتی در جایی او را غافل کرده و بدتر اینکه تعدادی را هم فهم برعکس داده.

بجای وسعت بخشی برای انسان او را در مضیقه و تنگنایی بنام صحت و زمان قرار داده یعنی یک سنت الهی را برای همه ثابت کرده اگر چیزی بدست آوردی بدان بجای آن یک چیز دیگر را از دست داده ای.

یک مصداق بیآورم که برای همه تجربه شده وقتی در روستا زندگی میکردیم هر خانه با دیگری فاصله بسیار داشت شاید کیلومتر اما همه همدیگر را می دیدیم احوال هم میگرفتیم و... اما حالا که در شهر زندگی میکنیم و با همسایه آپارتمانی خود فقط 5 متر فاصله داریم که بیشتر اوقات او را نمی شناسیم یا میشناسیم اما رابطه نداریم گاهی رابطه داریم اما هفته ها می گذرد ولی همدیگر را نمی بینیم!

واقعا این تنگای در وسعت نیست همانقدر تنگ شده ایم که وسیع شده ایم.

.....

می گویند کهکشان در حال وسعت یافتن است یعنی هر لحظه در حال گسترش است.

راستی آنطرف این وسعت می دانید چیست؟

بله سیاه چاله یعنی همه چیز آنجا دارد در یک نقطه فرو میرود.

این یعنی یک سنت الهی که همه چیز همین طور است

هر چیز پیدا کنی یک چیز دیگر از دست می دهی.

یک جایی وسعت یافته ای و متاسفانه کمی آنطرف تر آن بسیار تنگ آمده!

شاید بهتر است یک اصل را یاد بگیریم آنوقت شاکر در امور خواهیم بود وقتی یک سختی و تنگنا برای انسان پیش می آید آنطرف این تنگنا و سختی و مشکل یک آسانی و راحتی و وسعت است پس بهترین کار برای انسان در این مشکلات صبر است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ترقه

یا الرحم الراحمین

هنوز اول راه باید دید باشیم

می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست

و ما می دانیم که بعضی بسیار ترقه زده اند

و گاهی یا بیشتر از گاهی انفجار در کرده اند

اما ظریفیت و توانایی آنقدر بالاست که با یک همت

و یک کار جهادی همه ی خرابی ها قابل آبادی است

فقط باید بخواهیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تاخیر

یاور

ره می برم راهی را

کوتاهی میکنم در راهم

مترس از ناهی

شریک این گلایه

فرهنگ ناچاری ناداری است

راستی کلام بیداری است

فراخی افکار فراموشی است

درد بیماری ایمنی است

راه ایمن استواری است

خالکوبی بی محتوایی است

رخ نداشتن سیاهی است

چهره گلگون شادابی است

طراوت ایمان مقاومت است

مقاومت راه صبوری است

مقاومت پشت گفتگو است

گفتگو بدون میدان ذلت است

ذلت پیش عدو شکستن است

شکستن خواست شیطان است

شیطان ناراستی راه است

ناراستی آخرش بی ثمری است

....

غرق شدن در بی ثمری 

همین است....

پاشیدن خاک بسوی شمس است

چنگ انداختن به صورت روز است

....

خاک و خاکستر بر این بی عقلی

حتی اگر این بی ثمره ها حسن و جواد باشند

فریدون و ظریف خاک بر سر خود کنید کلاه گشاد پوشاکتان شده.

توبه تاخیر شده

تاخیر را تاخیر نکنید

توبه را دست دست نکنید

تاخیر تاخیر شده

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تقصیر

یا حنان

گفت گفتن ندارد که تقصیر اوست

گفتم چرا که گناه از کدام است

گفت تعریف ندارد اگر گردن نگیرد

گفتم چرا که سر دارد و آغاز پس کیست پشت این ابتکار

گفت کس نباید که ادعا کند تقصیر را

گفتم راهی باید جست در آغاز

گفت در شان من نیست چنین گفتار

گفتم بسی شرمنده از اینهمه شکسته نفسی در تقصیر

گفتن ندارد که تو آغاز و شروع و ادامه گناهی هستی بنام تکبر در بی ادعایی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
حاضر

یاحی

چنان بود که هست

روح نواز و پر از پرواز

شوق انگیز و بهروز

کامیاران و بلند پرواز

یا صاحب امر

یا صاحب زمان

نیمه شعبان

کمال ماه است تو در میان

سال نو است میلاد نو شما

مبارک این همزمانی در حضور

تو حاضری و در حضور

ما غایب از میان برای تمنای حضورت

ما را دریاب

ای حاضر حضور عاشقان

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
لاکچری

یا رب محمد

وقتی به سخنان لاکچری حسن روحانی دقت میکنم سرم نه اینکه درد میگیرد که هیچ میترکد مثل همین دیروز که میگوید بگذارید مردم شاد باشند.... خیلی به این سخن دقت کنید مردم شاد باشند!

ایشان طوری سخن عالی میدارد که انگار دارد برای انتخابات سخن میرانند کسی که هفت سال سکان دولت را در دست دارد و چندماه دیگر باید از خر مرادپایین شود طوری حرف میزند که انگار نه انگار مردم شعور دارند.

او همان کسی است که با یک تصمیم مششع خود کشور را دچار بحران و شورش کرد و اگر سخنان ارامش بخش رهبری نبود معلوم نبود که طرحهای آمریکا برایمان رقم میخورد و او یک هفته بعد با وقاحت تمام پوزخندی که از هر زهرماری برای مردم بدتر بود چشم در چشم مردم به دروغ شاخداری آویزان شد که من صبح جمعه خبردار شدم بنزین گران شده.

من مطمین هستم که اگر ایشان ریس جمهور کره جنوبی بود الان بجای طرح صد روزه حکم صدبار اعدامش صادر و شش سال پیش یکی اش را اجرا کرده بودند.

وهمانطور که میدانیم او همان کسی است که یک طرح صد روزه برای نجات کشور داشت.

بعد باز با همان بی شرمی خجالت اور برای ما که چنین گفت که مگر من دیوانه ام که چنین حرفی زده باشم من اگر جای صدا و سیما بودم همان آن سخنان اورا باز پخش میکردم تا حقوق سازمان در گرو در آید تا روسیاه شود هر درو خش است.

من باز اگر می توانستم در صدا و سیما اسم دولت را بجای امید و تدبیر می گفتم دولت حرف لاکچری و عمل فقر مطلق.

آخر ما هرچه در این دولت میگردیم که یکجا حرف را با عمل یکسان ببینیم جز یک سخن چیز دیگری را پیدا نمی کنم.

من کاری میکنم که مردم به این یارانه نیازی نداشته باشند!!

شاید از این نوع سخن بتوان بازهم پیدا کنیم که سخن او لعل به لعل درست بوده البته از نوع چپکی آن!

این کشور عین سخن حاج قاسم است که ما ملت شهادتیم! ما ملت امام حسینیم!

اما این سخن یک تکه دیگر هم دارد که دولت ما یعنی همین دولت که در سخن میگوید با مشورت رهبری به توصیه رهبری و با اجازه رهبری اما در عمل کارهایش هیچ تطبیقی با راه و سخن رهبری ندارد دولتی که سخن از امیرالمومنین میزند اما با آخرین خودرو مدل روز از پشت شیشه در کارخانه از آنجا بازدید می کند این رفتار بیشتر معاویه  گونه است نه دولت اسلامی دولتی که نگاه به غرب دارد و حاضر است برای این نگاه کشور را نابود کند. قاچاق کالا را رونق دهد هسته ای را که به غرور ملی ما تبدیل شده تعطیل کند آنرا بتون ریزی کند تولید داخلی نابود کند و جز حرف چیز دیگری برای خود نداشته باشد در این فقره جز لاکچری سخن هیچ چیز ندارند برای نشان دادن دولتی که از قیام اما حسین هم مذاکره در میآورد وقاحت مگر مرز ندارد بهتر بود شعار این دولت سخن لاکچری و عمل فقر مطلق را میدادند من که از همان روز اول نام دولت را گذاشته بودم لفظ قلم حرف زن بی عار اما الان بهتر دیدم که نام آنرا سخن لاکچری زن عمل زیر خط فقر بگذاریم.

رییس جمهور را نمی شود از سخن گفتنش سنجید البته هیچ کس را نباید با حرفهایش سنجید اما منافق کارهایش درست عکس عملش است.

نمونه آخرش همین فروش نفت است الان ایشان بیش از 250هزار بشکه نفت نمی تواند بفروشد اما میگوید سال آینده دو میلیون 300هزار بشکه می فروشد خب برای اثبات حرفت یک هفته در همین سال اینکار را انجام بده کسی که مانع ات نیست چرا آنرا حواله به سال آینده میدهید!!؟؟

مگر مردم سخن بالمره شما را فراموش کرده اند.

مگر یادمان رفته همه چیز را به بورس بسپارید.

... این سخنان که همگی چپکی بود را چه کسی از یاد برده که باز سخن چپکی تحویل می دهید.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تکبر

الله اکبر

آنچنان انسانهای متکبر نزد افکار مردم خوار می باشند که خود بیخبرند و نادان.

وقتی انسان حسن روحانی را که در چشم مان کوچک بود آنرا ریز و بی مقدار کرد که دیدیم او خودش را تافته جدا بافته از مردم می بیند!

برعکس کسانی که خود را چون مردم می بینند هر روز عزیزتر و بزرگتر بلکه بزرگوارتر می شوند

چقدر این انسانها حقیر هستند که در خود نخوت را پرورش میدهند

در تعجب هستم که او چگونه چنین لباسی را پوشیده عمامه نموده و هنوز یا قرآن را مطالعه نکرده و یا مثل همان جماعت جمود جاهلیت قرآن را حفظ کرده ولی در او جز ذلت و کفر نیفزوده.

آیا او یک امیر در کشور اسلامی است کاش یکبار نهج البلاغه را نه فقط نامه امیرالمومنین به مالک اشتر را مطالعه میکرد و میدید از امیر اسلامی تا او ، فاصله از جنگل تا یک ویروس داخل یک میکروب هم بیشتر است.

وای بر چنین کسی که بر ما آزموده شد

:: موضوعات مرتبط: تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تکه

یا عظیم

در تعجب کار بی تا کرده اند

رمز امروز را باز کرده اند

فردا را چاپ کرده اند

خطی که نگارش داده اند

شاید شیدا دیده اند

من و مار گزیده دیده اند

امروز را تاب آورده اند

دیر یا زود بوده اند

کم و زیاد کرده اند

پدرها را زندان کرده اند

مادرها را برده اند

تکه ها کرده اند

وقت را

جا را

آسمان و زمین

همه را تکه تکه کرده اند

اینها از کجا بحران دیده اند

شاهی و پادشاهی کرده اند

امیران بی لیاقت

وصله های ناجور دنیا

شرم را پاره کرده اند

از عربیت مانده اند

زبان خود را فراموش کرده اند

مرگ بهترین لعنت برای آنها

سود آنرا فریاد کرده اند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ترکیب

یا مقدر

دریا کناره داره

کوه به دامنه ادامه

دره میانه داره

جوی به سبزه آراسته

غروب در پهنای افق پیدا

طلوع در مشرق هویدا

نخلستان به بیابان صفا

راهی که میانه آسان

عمری است که پیدای پنهان

ترکیب هر چیز در جای خود

عزیز و زیبا این هم حکم نهایی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ایثار

یا رحیم

شاید هیچ کس نمی توانست فکرش را هم بکند که یک دفاعی در کشور پیدا شود و مدافعانی پیدا کند از قشری دیگر

ولی پیدا شد و افرادی را در این خط به صف کرد که ناباورانه به دفاع از سلامت جامعه برخاستند سخت و جهادی

درود بر مدافعان سلامت که جان خود را در کف اخلاص قرار دادند تا سلامت جامعه تداوم پیدا کند

سلام بر شما و عمل ایثارگرانه شما.

حالا در این کشور می توان فکر کرد کارهای بزرگی را این مردم قادرند انجام دهند بشرطی که بزدلانی که ناحق بر مسند ریاست تکیه زده اند آنها را سرکوب نکند و به آنها بها بدهند و اگر آنها را یاری نمی کنند لااقل برایشان مانع نباشند

درود به پرستاران و پزشکان زحمت کشی که هدف خود را والا قرار دادند و دست از چرب و نرم دنیا شستند و خودرا به درجه شایسته قابل تقدیر در نزد خلق و خالق رساندند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، حقوق، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
شجاعت

یا حق مطلق

شاید بارزترین نشانه اخلاص ، عمل کردن و حرف نزدن باشد.

همان که سردار دلها داشت حرف زدن از عمل خیر و درست ، انسان را در دلها جای نمی دهد آنچه انسان را در دلها جای می دهد رضایت حق از عمل است کسی که فقط بخواهد برای او فرمانبری کند خدا هم جواب آنرا به موقع و در عالی ترین رده به او عطاء می کند. اگر لازم باشد حتی خون او را برکت و خیر قرار میدهد.

این روزها که ارتش تروریست آمریکا یک فرمانده مخلص ما را شهید کرده در تمام مدت این نشانه ها هویدا شده.

کسی که در جنگ و صلح هیچگاه برای خود قدمی برنداشت مگر با بصیرت مثال زدنی راهی را رفت که حق نمایان نموده بود اینجاست که وقتی تو نیت خود را خالص کنی او خود عملت را خالص می کند و هدایت.

چقدر او با دیگرانی که آیه یاس در کلامشان موج میزند تفاوت دارد!؟

شجاعت او در چه حدی است که آمریکا را هیچ می انگارد او را مقایسه کنید با کسانی که شجاعت اخراج یک عنصر نامطلوب را از کشور ندارند آخه او همه هیمنه اینها را شکسته شما هنوز از خاکستر آنها می ترسید برای کدام هدف و کدام چرب لیستی دنیا!؟؟

نمایندگان مجلس هم که هم خط خودتان هستند اخراج سفیر انگلیس را خواستارند آنوقت شما شجاعت اقدام ندارید که چه بشود ؟!

شما که اجازه باز کردن یک حساب بانکی هم ندارید از چی می ترسید؟

آیا شهید قاسم سلیمانی چنین بود؟

اما اکنون یک دانش آموخته این سردار در میدان است ببینید چگونه با شجاعت مثال زدنی مسئولیت پذیری می کند و مردم را نامحرم نمی داند؟

آنطور

مثل شما که رفتید محرمانه با شرکتهای اروپایی قرارداد بستید و سهمی بالاکشیدید

مثل شما با مثل انها چقدر فرق است ببینید کجای کارید؟

سردار حاجی زاده حتی اشتباه هواپیمایی کشوری را برای خود دستآویز قرار نمی دهد که از مسئولیت خود شانه خالی کند و خطای زیر دست خود را با تمام قدرت می پذیرد این عزت آور است نه راه رفتن با شیطان و لبخند زدن با او و عکس گرفتن با موگرینی عزت آور که نیست هیچ شرم آور است

:: موضوعات مرتبط: تحليل روز، علی اکبری، حقوق، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
گربه

یا کریم

دیواری کوتاه در نزدیکی آن مناره کمی قامت بلندها را حیران خود می کرد. هنوز کسی آن گربه را نتوانسته بود در روی آن بلندی دیوار کوتاه دنبال کند چون بسرعت در بالای آن متاره خود را نمایان میکرد.

سبز بود اما نه به سبزی سفره هفت سین، همه در عجب بودند که رنگ این گربه چرا چنین به سبزی نشان می دهد بخصوص در غروب آفتاب ؟ اصلاً درست بود این دیدن.

در بچگی خواهر کوچکمان می گفت گربه ها را اذیت نکنید که خدا خیلی ناراحت می شود در این فکرها بودم که چند بچه گربه که از زمان تولد در  منزلمان جا خوش کرده بودند اعصاب برایمان نگذاشته بود در آن غروب همه بچه گربه ها را از سالن خانه بیرون کردم اما یکی خود را زیر دیگ آش ایستاده در کنار دیوار  قایم کرد نه زورم می رسید که دیگ را حرکت دهم نه بچه گربه از زیر آن بیرون می آمد یک ترکه بلند درخت انار پیدا کردم و از یک طرف به سمت بچه کربه می زدم که از طرف دیگر بیرون بپرد یا برود اما او سماجت کرد نمی دانم چه شد صدای ناله او را شنیدم و دست ازش کشیدم.

روز بعد جنازه بچه گربه در زیر دیگ تمام وجوم را سوزاند هنوز غم آنرا احساس میکنم!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، خاطرات، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تعجب

یا حق الیقین عزیز

...... واقعا وقتی جمعه رئیس دولت از رادیو شنیده که بنزین گران شده تعجب کرده و کمی بعد شاخ درآورده.

.

.

.

.............. چقدر زشت می نماید وقتی رئیس دولت با خنده می گوید مثل مردم خبر گرانی بنزین را شنیده و چقدر بد است که رئیس تو چشم ملت خیره شود و با پوزخند همراه با تمسخر دروغ بگوید

آیا خودش باور کرده که مردم حرفش را باور کردند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
شناخت

یا اکرم الاکرمین

دنیایی که تو را ساخته چرا نمی شناسی

دنیایی که تو را نساخته چرا نمی شناسی

اینجا بسیار تنگ است

ساختن و نساختن اش یکی می نماید

چه بدانی، چه ندانی، چه بخواهی، چه نخواهی، چه بگویی و چه نگویی

من در عجب باشم یا نباشم همین است

تک بودن و تخت بودن چه فرق است

وقتی هر دو بناست یک راه را بروند

تنها نباشید

وقتی که دیگرانی هستند!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
حسرت

یا حق

گاهی انسان برای نداشتن چیزهای بزرگ حسرت می خورد

و گاهی کوچکها انسان را رها نمی کنند

صبح وقتی من سمپاشم هرچه بخواهی اذیت کرد تا بعد از یک روز معطل آن شدن بالاخره سمپاشی نصفه و نیمه کردم در برگشتن دیدم که همسایه مان خیابان را از مانده گوگرد های باقی مانده در سمپاش مسیر طولانی را آلوده کرده....

برای یک کوچک بزرگ حسرتی خوردم که نگو!

... اصلاً می دانید چه میگویم

مثل این می ماند که شما محتاج نان شب باشید و همسایتان سطل زباله بیرون درب خانه گذاشته اش پر از مانده پلو و خورشت!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، خاطرات، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی الحجه,
نویسنده : علي اكبري(آج)
بچگی

یا رب

کمی کودکی بد نیست

در بزرگی

ورنه در بچگی همه بچگی دارند

نشاط مفرح است

وقتی از قالب خارج بشی بیشتر نمود دارد

زندگی پر است از نبودها

بودها را نگاه بان باشیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی الحجه,
نویسنده : علي اكبري(آج)
برکه

یا رحیم

در کنار جاده این تنگی راه

بر سر کوی جمال لنگه کاه

در آسمان خیال این لکه سیاه

روی درب آستانه شهره نگاه

ماتم غم که شده کارگاه

نیم نگاهی در ناله پرکاه

شبانگاه برکه ناشه فاصله

... نادان هم می داند نیست قافله

دورتر از شهر یا بین دوربین فرفره

راهی دور بین برکه ی روستا و سامره

قایم شدن بین درختان کوتاه زغال اخته

دره باریک بیابان زده برکه شاهانه

.... آخر نشد یک کلام پیدا بین آیینه

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه شوال,
نویسنده : علي اكبري(آج)
باد

بنام خالق بی همتا

نقل است شما را

کلوخ است کلاغ را

بلوغ است طلا را

فروغ است ماه را

سیاه است زغال را

سفید است کاغذ را

نحیف است نی را

شمس است امام را

کار است مدیر را

راه است صراط را

جاوید است نهان را

باقی است حیات را

نجیب است اسب را

وفا است سگ را

لباس است متقی را

مفید است گاو را

شناس است علیم را

قوی است دلیر را

معین است یار را

رفیق است کتاب را

بلند است دیوار را

عمیق است چاه را

گودال است چال را

ریز است مور را

باریک است موی را

شور است سر را

دور است بلا را

کافی است دمار را

آب است دریا را

غریب است جدید را

ثمر است درخت را

تمر است نخیل را

کهنه است دنیا را

منزل است آخرت را

....

باد است بادبان را

.... شاید ندانیم نکات را!

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
مدرسه

بنام بخشایشگر بی همتا

هنوز آنروز را فراموش نمی کنم یعنی نمی شود فراموش کرد، پدرم میخ میکرد و من دانه می انداختم! آن زمانها  کشت کولک(پنبه) در منطقه رسم بود که زمین را با وسیله ای که میخ کولک کاری می نامیدند زمین را سوراخ می کردند عمق میخ حدود 10 سانتی متر می شد و قطری حدود یک سانت داشت. سپس فردی دیگر که معمولاً کودکان بودند دانه های پنبه را که شب خیسانده بودند و آماده سبز شدن بودن(نیکو کرده بودند) را داخل آن سوراخهای منظم که در یک خط و کامل ردیف بود می ریختند هر سوراخ فقط یک دانه نه بیشتر! فلسفه کار را درست نمی دانم نیروی کار ارزان بود یا زمین سفت بود یا اقتصادی بود که هیچ دانه ای بدون سبز شدن نباشد یا بعلت خشک بودن منطقه بود که چنین کشت می کردند کار بسیار مشقت آوری بود که همه کولک کاران چه میخ زن چه دانه انداز ناراضی بودند ولی هرچه بود چنین بود و روزگاری سخت بود.

بروم سر وقت کشت خدا بیآمرز پدرم که تازه شغل کشاورزی را اختیار کرده بود دستش مثل میخ زنهای ماهر تند نبود آنها دو نفر دانه انداز هرچه هم سریع بودند گاهی عقب می افتادند ولی من تنهایی تمام سوراخهایی که او آهسته می توانست ایجاد کند را در یک لحظه دانه می انداختم و بیشتر وقت هم بیکار بودم و چقدر دانه انداز خوشحال است که نه اینکه عقب نیست بلکه در تمام زمان کار استراحت کند.

در هر حال آن روز فراموش نشدنی داشتیم در زمین قد خیابان (همه قطعات زمینها یک نام داشت برای آدرس دادن و... ) در حال کشت بودیم که حسین ذوالفقاری با موتور آمد آنجا پدرم را مخاطب قرار داد که ما در ناصریه(روستهای هم جوار روستای ما جمشیدآباد) سپاه دانش(سرباز معلم) آورده ایم پسرت را نمی خواهی بفرستی مدرسه درس بخواند و فردا بی سواد نباشد. پدرم گفت داریم کار می کنیم پس کولکاری و کشت و کار چی می شود؟!  با هم مقداری مذاکره کردند و پدر اجازه داد که کار تعطیل شود و من برم مدرسه.

باید یادآور شوم که زمان پنبه کاری فروردین است یعنی آن سال من و بقیه بچه ها برای اولین با پا در مدرسه می گذاشتیم بجای مهر فروردین رفتیم مدرسه چه روزی از ماه بوده نمی دانم حتماً تعطیلات نوروزی تمام شده بوده و حدود بیستم ماه باید بوده باشد!

نشستم پشت موتورش و رفتیم ناصریه خانه پدر حسین ، او هم یک اتاق کوچک را اختصاص داده بودند به کلاس و معلم هم نمی دانم کجا زندگی می کرد یا مهمان بود تا سامان گرفتن  مدرسه، حسین رفت با موتور از روستاهای اطراف و دانش آموز آورد تا بالاخره کلاس و مدرسه تشکیل شد.

چون هنوز نه میزی و نه نیمکتی داشتیم همه ما و معلم همه روی دیوار حیاط منرل علی محمد حسن (پدر حسین ذوالفقاری) نشستیم و باب آشنایی شروع شد و چون روز اول بود هر کدام از جایی و همه به نوعی با هم غریب بودیم تا نزدیک ظهر کار دانش آموز پیدا کردن و آوردن و این شروع ادامه داشت و معلم هم چون دفتر و کتاب و تخته ای نبود ما را با بازی لنگ لنگک چشم بسته سر گرم کرد، یعنی یک نفر (دانش آموزان اولی و نو و از هر سنخ) چشمش را می بستند و باید بصورت لنگ لنگ ( لی لی) کردن و یک پایی برود و دست بزند به دیگر بچه ها هر کس در آن محیط بهش دست می خورد می سوخت و باید جایش با فرد چشم بسته عوض می شد.

کار نداریم بالاخره در این بازی من بعد چه مدت سوختم و چشم ام را بستند و راهی میدان شدم که چون خیلی خیره بودم و با سرعت می رفتم و بی دقتی کردم سرم را کوبیدم به دیوار و چنان روز اول مدرسه برایم کوفت شد که نگو گریه و اشک و باد کردن پیشانی همه بر سرم آوار شد.

ترس معلم از دسته گلی که آب داده در چهره اش پیدا بود و ما که از این چیزها جا نمی خوردیم با اشاره و لکنت زبان رساندیم که مهم نیست آنروز مدرسه تعطیل شد و آمدیم خانه و تا روز بعد!

بالاخره روز اول مدرسه هرچند با کار شروع شد ولی بازی آن برایم سرشکستنک داشت و هنوز وقتی فکر میکنم جای آن کوفتگی درد میکند!!!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، خاطرات، دلنوشته ها، مردم انار، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
کشتی

یا ملک الحق المبین

دورانی است این روزها

هرکس به خود است فرمان امروز

جایی نتوان برد شکایت این روزها

چون هست شاکی محکوم امروز

وقت است دریابی خود را این روزها

شاید پاک شود دفتر امروز

کشتی شکسته است مرزدار

باکی نیست پیکار این روزها

شاید نشستن در کشتی

عشقی است در غرق دریا امروز

باشد ما را تندبادی غفلت ساز

آگاهی نیست پرده دار امروز

فردا نقد نسیه کردن است

پیش خور شدن درویزه است امروز

راهی است تنها باید رفت

کشتی نیست دریا باید شد امروز

 

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
بهار

یا رحمان

از قدیم می گفتند سالی که نکوست از بهارش پیداست.

من این شروع سال را نمی دانم چگونه تعبیر کنم.

یعنی بارندگی را نشانه تر سالی بدانیم و امسال را سالی با برکت بدانیم یا اینکه ویرانگری سیل را نشانه نکبت و امسال را نیز سالی بی برکت ؟ در هر حال امیدوارم که تفسیر آن سال نیکو و پر از خیر باشد.

...اما باران همیشه نشانه خوبی و برکت بوده اما اینکه باران بجای اینکه مهار شود و نعمتی برای ما باشد چرا چنین بر سر ما می آورد شاید باید به خواب بودن مسئولین بی ارتباط نباشد ! مسئولینی که بجای ظاهر سازی به زیر بناها اصلاً بی توجه هستند و خودشان را به آن راه زده اند. تعطیلات عید در خارج یا کیش بسر می برند و با تلفن می خواهند بحران را مدیریت کنند!؟؟

مثلاً: شهرداریها بجای رنگ زدن به جدولهای سیمانی خراب و پوسیده و عمر تمام کرده باید جدولها را عوض کنند!

اگر تمام جدولها بازسازی و خوب بودند آنوقت به ظاهر آنها هم مرحمت کنند.

در طول سال همین مسئولین نه به آسفالت توجه دارند و نه به دست اندازها اما نزدیک عید یکباره می خواهند شهر را زیر و رو کنند و هرچه امکانات مکانیکی از لدر و بلدیزر و.. دارند را برای کندن نیمه آسفالتهای شهر قطار می کنند عید می شود و آنها هستند و جدولها و جوی های پر از خاک و خاکروبه و ... معلوم است که وقتی آب در راه خود جایی برای جاری شدن نداشته باشد از داخل خیابان و کوچه و خانه سر در میآورد!

وقتی به ظواهر توجه شود نتیجه ای هم جز این ندارد.

یادم است چندین سال قبل کنار همین قلعه که امروز به ارگ ارتقاء یافته! داشتند جدول می کردند همین کارهایی که دیگر روزهای قبل از عید انجام می شود درست وقتی کار تمام شد چند روز بعد بارندگی شدیدی شد و آب خیابانهای اطراف در خیابان نواب به طرف شریعتی رودخانه شده بود. روز بعد از بارندگی ظاهر سازی کامل مشهود بود جدولهایی که روی خاکروبه ها و آشغالها تمیز و میزان گذاشته بودند یک متر فرو رفته بودند در این آشغالها و بیشتر آنها ریخته بودند اینکار مسئولین ماست گزارش کارهای ظاهری بجای کار اساسی کردن و پرداختن به یک کار عمیق و بنیانی! ماست مالی بجای کار اصولی!

ای مسئول گرامی درست است که کار اساسی کمی هزینه بر است کمی در چشم جلوه ندارد اما عمر آن ، عمق آن ماندگاری آن آیندگان را دعا گوی شما می کند بجای به به، چه چه بی خود امروز برای یک آینده درست کاری بکنید ماندگار و اساسی.

بیشتر بناهای قدیمی با اینکه از خشت و گل هستند صدها سال مانده اند چون در سازندگی آنها غل و غش نبوده ولی امروزه چون کارها دغلبازی است بتن ها و فولادها در کوتاهترین زمان ویرانگر شده و حتی ها جانها می گیرند.

شهر آق قلا را که امروز نساخته اند ولی شهر کاری به مسیلها و رودخانه ها نداشت اما کمکم مسئولیت گریزی روسایش شهر را برد در حریم رودخانه و مسیلهای آب شدند خانه ها و ویلاها هیچ کس نگفت اینجا نباید خانه ساخت اینجا مسیر رود است اینجا حریم رودخانه است نباید خیابان کرد نباید ساختمان ساخت و ... ولی وقتی همه چیز را رها کنی و به ظاهر برسی و درآمدزایی برای شهر نتیجه آن میلیاردها تومان خسارت به مردم و بیت المال می شود که یک روزه همه را غافل گیر می کند.

مسئولین شهرها دیگر هم گرفتار همین ظاهر سازی هستند فقط روز امتحان که برسد معلوم می شود که چه کسی از محک روزگار سریلند بیرون میآید.

بارندگی شهر شیراز به ساعت نرسیده که طراحی غلط بوستانهای دروازه قرآن و خودرو های ناجور و .... و شوخی سلفی گرفتن از سیل و می شود جانباختن 20 نفر انسان بی خبر از همه چیز در 20 دقیقه!

فکرش را بکنید این لحظات را چرا این دروازه شهر نباید بتواند گذر آب را تامین کند و چرا مانع آب است!

وقتی کوه را بدون برنامه درست و اصولی خراب می کنی برای ایجاد فقط نفریح و زیبایی نتیجه آن خسارت جانی و مالی است که ظرف 20 دقیقه لب گزیدن را و آه کشیدن ایجاد میکند.

ساخت پل و راه و جاده و راه آهن باید بر اساس اصول طبیعی و عمرانی و برای جوابگو بودن طولانی مدت باشد نه فقط ظاهر و پول در آوردن.

خدای نکرده و هزاران بار دعا که چنین اتفاقی هرگز نیفتد ولی بر فرض که اگر سالی سکندری یک زلزله 6 ریشتر یا حتی 6 و نیم ریشتر در تهران اتفاق افتد می توانید فاجعه انسانی و مالی آنرا تصور کنید و اگر این اتفاق خدای ناکرده به 7 ریشتر برسد دیگر از یک فاجعه هم میگذرد من نمی دانم اسم آنرا چه بگذارم این نتیجه سیاست غلط کسانی است که افتخارشان جلوگیری از جابجایی پایتخت است و تراکم فروشی به هر قیمتی و.... همه نوع دلیلی در این کارشان یافت میشود جز یک حرف حساب.

یادش بخیر گل آقا که با دو کلمه حرف حساب ! همه حرفهای درست را به مسئولین زمان میزد ولی همه آنها را شوخی می گرفتند.

آیا میشود روزی مسئولین ما بجای بخور و ببر و بپاش به فکر مملکتداری صحیح هدایت شوند و بجای ظاهرسازی به باطن سازی برسند! و عمل کنند.

از پلشتی ها و زشتی ها به پالایشها و زیبایی ها و پاکی دست یابند.

امیدواریم!!!!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
مو

یا جمیل

نگاهی به عمق

سدی کنار زمین

آن نبودن ها

هر چند در دریا باشی

همین ماهی سر به زیر

چنان شده موی شکل

مو در پیچ خود که هیچ

در هر خم پیچ آن هم

هزاران راز درون دارد

کافی است فکر کنی در بر آن

هم شکل آن چیست

هم سان دریایی تفکر می برد

این مو موکشان می خواهد

جوی ز دلکشان باور دارد

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
من

یا محب المحسنین

وقتی سخنان رئیس جمهور را که در مراسم دومین سالگرد رحلت هاشمی رفسنجانی بیان شده را مرور میکنی به یکسری اکتشافات شگفت می رسی که در مورد هاشمی و روحانی است.

اول اینکه رفسنجانی خودش هم نمی دانست که چنین کارهایی انجام داده اینکه هاشمی بیان می دارد فردای جهان گفتگوست ولی در همین حال پایه گذار ساخت آن هم هست یعنی کسی که به موشک اعتقادی ندارد خودش در ایران موسس آن است! آیا هاشمی خودش می دانست که چنین برچسب نچسبی در دوسالگی فوتش بهش بچسبانند!!!!؟؟؟

در سراسر این سخنرانی که در مدح او سرائیده شده وقتی بنگری هاشمی واقعی را پیدا نمی کنی!

گاهی اوقات آنقدر با هاشمی فاصله می گیری که او در آسمانهاست و دیگران در زیر زمین!

هاشمی با همه بدی و خوبی هایش از زمین تا آسمان با روحانی فاصله داشت هاشمی لااقل ساعت 9 به سرکار نمی رفت برای کشور وقت می گذاشت هاشمی امیرکبیر نبود اما برای کشور زحمت بسیاری کشید هاشمی برای کشور خواب نداشت اما کسی که امروز خودش را هاشمی زمان جا میزند و انتظار دارد که او را دریابند بجای هاشمی زمان هیچ از این نظر با او سنخیت ندارد

هاشمی درو نبود اما مداح او جز درویی در سخن و عمل برای مردم چیز دیگری ندارد از جمله در همین مراسم چنین نشان داد

وقتی خودت در دستگاه دولتی برای دزدان اطرافت دزدی فراهم کنی سپس بیایی از آنها گله کنی واقعا آیا بودجه 98 با یک نیم نگاه و درصد افزایش حقوق کارمندان و شرکتهای دولتی را بنگیری مشخص می شود که 157 درصد با 10 درصد خیلی فاصله دارد بلعنده این نجوم بگیران و نجوم بران در همینجا نهفته اند ولی روحانی خودش را زده به آنرhi و هرازگاهی فقط ادای ضدیت درمیآورد کاش لااقل ادای مبارزه در میآورد

وقتی برنامه ریز او  این جداول بی درو پیکر در می دهد و مشاور ناآشنا او برای رد گم کردن آدرس غلط می دهد معلوم نیست این شرکتهای دولتی در این مملکت چه گلی بر سر ملت می زنند که چنین برایشان فرش قرمز پهن است و نه مجلس می تواند از آنها حساب بکشد نه هیچ نهاد دیگری!؟؟ 

پس روحانی چرا اینقدر زور می زند که چیزی که نیست حساب بیاید

آخر هاشمی در تنگنای بی کسی دستش را نا غافل برد پشت روحانی و او به این جایگاه تکیه زد حالا این موجود حقیر بجایی که لیاقت نداشته رسیده پس باید از او تشکر کند!

اما روحانی گاهی آسمان و ریسمان می بافد که نمی شود با هیچ سریشی به عقل سالم چسباند.

کاش روحانی خودش می دانست که چقدر با جایگاهی که در آن است فاصله دارد آنوقت شاید کمی شعور مردم را هم بحساب می آورد.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سرمایه گذاری

یا پروردگار عالمیان

وقتی هنوز فرق بین هزینه و سرمایه را بلد نیستیم مسلم کشور را که بدستمان می دهند چنین زشت مدیریت می کنیم که همه را نا امید می کنیم و خود به ورته چرت گویی می غلطیم و از واقعیتهای مملکت روز بروز بیشتر فاصله می گیریم.

وقتی برنامه ریز کشور کسی است که به یک مدیر خائین و ظالم بزرگ به مملکت و کسی که حقوق نجومی او را ارضا نکرده بلکه دست به دریافت وام بلاعوض میلیاردی می گیرد را امین و سرمایه نظام بنامد

میبینیم که در بودجه برای شرکتهای بی در و پیکر این نابجا حقوق بگیرها 150درصد اضافه می شود و حقوق معلمین و کارمندان 10درصد و بودجه بهداشت را کاهش می دهیم و وزیر موفق را فراری از دولت و سپس بودجه برای علم را هزینه می نامیم درحالی که نگاه به آموزش و علم و پزوهش باید سرمایه گذاری تلقی شود رئیس دولت وقتی بودجه اختصاصی برای دانش آموزان را هزینه نامید و به خود نیاورد که چه خیانتها که به آنها نشده و نمی شود باید پیامد این نوع نگاه هم این باشد که مملکت را کسانی در دست بگیرند منفعت طلب و فرصت خواه و نگاه را از ارزشها بسوی مادیات و مادیات و مادیات دگرگون کنند.

وقتی دانش و علم و پژوهش برای مملکت داران بشود هزینه آنوقت باید برای این دانش آموزان و سازندگان آینده هم ببینیم که هزینه بتراشند میلیارد میلیارد از قبیل دزدی ، زندان ، قتل ، اختلاس و.... جرم و جنایت و..... دادگاه و ...

اما کشورداران با فکر و متعهد و متخصص برای این قشر از جامعه سرمایه گذاری می کنند و در آینده کشور را به قلعه های پیشرفت و ارزشها سوق خواهند داد

باید به این دنیا زدگان سیاست باز که بار کشور شده اند به خودمان تاسف بخوریم

شاید دیده هایمان باز گردد و اشتباه نکنیم آنطور که قبل تر نموده ایم!!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
نازک

یا قاضی الحاجات

راهی دور کرده ایم

چشمی را پیر

کمری را دولا

پایی را خسته

تنی را رنجور

گوشی را فرتوت

...راهی را آمده ایم

چقدر بد

یا شاید ناشایست

فکری را سائیده

جمالی را از دست داده

وقاری نمانده

پس از این همه سستی چه نازک شکسته ایم

چقدر نازک تر خواهیم شد

توانی هست؟!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
عشق

یا ارحم الراحمین

عشق چیست؟

یک آیه از هزاران آیه تو را پیر کند

فَاسْتَقِمْ كَمَآ أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

پس (اى پیامبر!) همان گونه كه مأمور شده ‏اى(فرمان داده شده ای)، استوار باش(مقاومت کن) و (نیز) هر كس كه با تو، به سوى خدا آمده است، و سركشى نكنید(افراط و تفریط نورزید)  كه او به آنچه مى‏كنید بیناست.

  هود-112  

چرا؟

مگر پیامبر استقامت نداشت یا مقاومت نمی کرد

نه! پس چرا؟

چون از امت می ترسید

بله این امت است که اسقامت نمی کند و این است که شهد صبر از کفش می رود و بهشت را با لذات بی خود و ناچیز دنیایی عوض می کند

پیامبر رحمت باید هم از این آیه پیر شود

چون او ما را بیش از خودمان می شناخت.

نمونه مقاومت نکردن و دشمنی با مقاومت سخنی است که امروز از انسانهای مدعی مسلمانی بلند است از سلاطین کشورهای اسلامی همه به شهد استقامت پشت کرد و به لذت جویی بی خاصیت گرویده اند تا جایی که پیامد این نوع نگاه آشکار است بن سلمان که به یمن حمله می کند و گاو شیر ده آمریکا شده است بعلت این است که نمی خواهد استقامت ورزد خیال می کند که استقامت کار سختی است و قزافی هم با همه ادای استقامت در آوردند وقتی به روز سیاه نشست که از استقامت روی گرداند و تسلیم شد وقتی چنین شوی که کمی چرب و چلیس دنیا را بچشی روزگارت در دنیا و آخرت به آتش می کشی.

در سالروز وفات شهادت گونه پیامبری هستیم که آنقدر غصه امت اش می خورد که یک آیه او را پیر می کند

و آن همان کلمه استقامت و در پی آن معک است

ای کاش خدا از امت بی حالی چون ما این درخواست را نکرده بود تا ملت هایی بنام اسلام روزگار خود را سیاه نمی کردند

و پیامبری بخاطر آنها پیر نمی شد

کاش......

کاش کسانی که مدعی هستند این را درک می کردند که میوه مقاومت چقدر شیرین تر از تسلیم و ذلت است

عزت و بزرگی در مقاومت است نه سر خم کردن پیش زورگویان

کسانی که می خواهند بهانه از استکبار بگیرند تنها استلالی که دارند همین جمله است

برجام را می پذیریم چون تاب مقامت در برابر استکبار را نداریم

اف .ای .تی .اف را باید بپذیریم چون تاب مقاومت در هژمونی جهانی را نداریم

..... می پذیریم چون بلد نیستیم مقاومت کنیم مقاومت تا کی؟؟؟؟

بعضی مقاومت را لحظه ای فرض می کنند نه تا شیطان است پس توطئه هم هست تا استکبار هست دشمنی هست پس مقاومت همیشگی است نه لحظه ای!

البته مقاومت در مسیر خود برای همین دنیا هم شهدهای بجا می گذارد اگر هوای نفس بگذارد و قدمهای ما را نلرزاند وگر نه این شیرینی ها زود گذر شده و مخمصه ادامه می یابد و دور باطل ادامه می یابد همان که ما دچارش هستیم.

ای کاش کسانی که اینقدر ترسو هستند از مقاومت، اینقدر فرصت طلب نبودند که در کسوت مسئول در آیند

ای کاش.ای کاش.......

عشق این است که فقط یک آیه تو را پیر کند

عشق به امت چقدر عالی ! چقدر والا !

بر تو صلوات و درود فراوان باد بخاطر این عاشقی ات

.... کاش همه عاشقان چنین باشند!

کاش باشند عاشق آنان که باید باشند!

کاش بشوند عاشق آنان که نیستند!

آنان که ندارند اراده پیدا کنند!

رحلت پیامبر اعظم (ص) و سلاله پاکش اما حسن علیه السلام و اما رضا علیه السلام تسلیت باد

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
رقت

یاحی

کمی متفاوت

قدمی به جلو

شاید در دور دستها کمی زود

و جلو تر از دیر شدن

ملکولی در دست باشد

که از هر اتم آن دنیایی پر از خورشید

هر چه که پیش رفتیم

رفتارمان سنگین تر شد

یعنی من عافیت طلب تر هستم

من ریسکم کمتر شده است

آخر حق با سنگینی است

سبکی رفتن دارد

ولی کجا سر در آوردن نه!

شاید نتیجه آن رقت ، رقت بار باشد

همین کافی است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
لنگ

یا قاضی الحاجات

چرا اینقدر حرف در مورد مبارزه با فساد و اقتصاد می شنویم ولی در عمل افزایش آنرا می بینیم

بنظر می آید که فساد دارد نهادینه می شود

دولت که محل نفوذ و بازار مفسیدن شده و اینجا را اگر بدست آورند باید فرصت را غنیمت شمارند و برای خود باری ببندند پس به اختلاس و ... روی می آورند و قوانین را بد اجرا می کنند یا اصلا اجرا نمی کنند چون قانون جلو مطامعه آنها را می گیرد پس بهتر که پشت سر اندازند بجای اجرا.

سوال اینجاست که قوای دیگر چرا در این راه اثر گذار نیستند

مجلس اگر کارآمد باشد با نظارت می تواند جلوی آنرا بگیرد

این هم بوسیله گروه اول ایتر می شود

وقتی نماینده با پول و تبلیغ فاسدین به صندلی مجلس رسید خود گرفتار است چون نمک گیر آن شده

می بینیم که وقتی مجلس هرجا دولت را یاری کرده و همراهی آنجا فساد بیشتر شده

پس مجلس نقش وکیل الدوله پیدا می کند تا بخواهد کاری بکند از طرف آنها تهدید می شود

بعضی از مجلسی ها که خود زاده فساد هستند دیگر چگونه می خواهند اقدامی بکنند

در حالی که عافیت طلبی به نفعشان هست و توجه ای به آخرت هم ندارند انتظار نظارت و انجام وظیفه سخت است

قوه قضائیه کجای کار است

این یکی هم بعلت پیچیدگی قوانین

راهای گریز آن و دردسر داشتن مباره با فاسد کار را پیچیده کرده.

بهتر می بیند که به متاع زودگذر دل ببندد تا کار سخت انجام وظیفه و ریشه کنی فساد را انجام دهد.

بدین جهت است که فقط ما حرف و سخن از فساد می بینیم ولی مبارزه عملی نه!

رئیس قوه قضائیه می گوید با اینها باید بعنوان مفسدفی الارض محاکمه و برخوردشود ولی در همین حد باقی می ماند!

رئیس بانک مرکزی لیست ارز بگیران را می دهد اما چرا ارز گرفته اند بر چه مبنا و ... ندارد این همه سوء استفاده از سکه و ارز در بابک مرکزی هست ولی قوه قضائیه توجه به شخصی که در مرکز کار با تصمیمات خود چنین بیت المال را به غارت داده نمی کند.

اگر رئیس بانک مرکزی معاون او در دادگاه به محاکمه کشیده می شدند که چه شد هیچ وقت وعده های حباب بودن شکسته نشد ولی نقشه های دشمن و آل سعود و آمریکا پیاده شد چرا؟ مطرح می شد؟

و کردن کلفت او زده می شد دیگر بقیه نوچ ها و دست اندرکاران بانکی حساب کار خودشان را می کردند.

اگر شهرام جزایری بعنوان مفسد فی الارض به دار اعدام رفته بود این همه هزینه به کشور تحمیل نمی شد و آزادانه بگردد و سخنرانی کند و باعث ایجاد پدیده و ... شود در آخر هم دوباره منوال همان است که بود.

اگر بابک زنجانی قاطعانه اعدام شده بود و عوامل ایجاد کننده او در دولت.

امروز خیلی از بابکهای دیگر ماست های خود را کیسه کرده بودند و کشور را به اینجا نرسانده بودند

اگر همین امروز آن کارگز38 هزار سکه و آن سوء استفاده کننده از او هر دو به فوریت اعدام می شدند بعنوان مفسد فی الارض دیگر شرکتهای صوری و مدیران گردن کلفت دزدشان حساب کار دستشان میآمد و هیچ نوچه ای طمع نمی کرد برای چند میلیون خود را بفروشد.

اگر آن مدیر خودروسازی که ظرف چند دقیقه تمام خودروها را به قیمت پایین به یکسری افراد خاص اسم نویسی می کند و سپس با قیمت بالا بفروش می رساند به تیغ اعدام بعنوان مفسد داده می شد بقیه مدیران خودرو حساب کار دستشان میآمد و بازار خودرو به عنوان یک کالای سودآور به این روز در نمیآمد که وزارتخانه و گمرک را آلوده کند.

اگر به فوریت آن اختصاص دهنده ارز 4200 به آن شرکت صوری یا حبوبات فروش برای ورود گوشی و آن گیرنده ارز برای ورود گوشی که روی هر گوشی 2 میلیون تومان کشیده تا کنون هر دو اعدام شده بودند کشور یک آرامش اقتصادی امنیتی پیدا می کرد که نگو نپرس!

چه کنیم که مفسد فی الارض فقط برای لقه لقه زبان است و بس!

کسانی که تصمیات خلق الساعه می گیرند و شرکت کره ای خلاف کننده را با یک نامه از جریمه معاف می کنند به پشت میز محاکه می رسانند و به دار مجازات از رشوه های هنگفتی که از آن شرکت کسب کرده اند بقیه وزیران حساب دستشان می امد که چه باید بکنند و چه نباید بکنند.

نه اینکه هر روز طرح بیآورند برای اجرا و مبارزه با فساد بعد وزیر بعدی آنرا بجای اصلاح حذف کند و طرحی نو در اندازد که منافع اش در آن است ،همان وزیر که طرح شبنم را مجاله می کند برای اینکه بتواند قاچاق را ادامه دهد دیگر هرکس هرکس نمی شد طر حهای مختلف.

این اختراع چرخ تا کی ادامه پیدا خواهد کرد؟

اگر آن وزیر دست اندر کار رشوه شرکت توتال پای میز محاکمه رفته بود دیگر دوباره همان رشوه گیری و همان بازی شرکت توتال سر کشور تکرار نمی شد که برود بدون هیچ هزینه ای و نه جریمه ای.

مطمئن باشید که نمی توان با  این راه به انتها رسید.

اگر در قضیه حرامخواری حقوق های نجومی آن رئیس سازمان بخش نامه صادر کنی که این حقوق ها را ایجاد کرده بود به محکمه سپرده شده بود دیگر این بخور بخور در مدیران با ولعه ادامه نمی یافت و و آن حرام خوار باز به زالوی اقتصاد تبدیل نشده بود.

این همه هزینه محاکمه و بیا برو در انتها نتیجه از هیچ هم کمتر. چرا که اینجا شده گلستان مفسد و مختلس و...

چرا با این شدت از فساد صحبت می شود ولی در عمل کارها ابتر و لنگ است.

جواب در این است که قوای سه گانه وظایف خود را انجام نمی دهند و شاید هم فراموش کرده اند که قوه هستند.

مجلس بجای پیگیری قوانین بر زمین مانده هر روز در حال درست کردن قانون است خیال می کند که قوانین وجود ندارد چقدر باید قانون برای مبارزه با فساد ساخت ایراد در اجرا نشدن است که شما هم پیگیر قانون اجرا شود نیستید دوباره قانون می گذاری که چه اگر ایراد دارد ایرادش را رفع کن چرا مجاله اش می کنی؟!!! تا کی می خواهی چرخ را اختراع کنی؟!

بیا ببین چرا در اجرا مدیران قوانین را پشت گوش می اندازند چون نظارت تعطیل است تعطیل تعطیل!

کارها لنگ می زند چون نظارت گمشده این کشور شده وگر نه قانون هزار ماشاءاله فراوان است.

نیاز به قانون جدید نیست!

پیگیر اجرای آن باش و پشت گوش انداز آن را عزل و استیضاح کن و به محاکمه بسپار مشکل حل می شود.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,
نویسنده : علي اكبري(آج)